علامه شیخ جعفر شوشتری
دوباره بوی محرم به مشام می رسد، مردم به تکاپو افتاده و وسایل اقامه عزا را آماده می کنند، تا قلب و روحشان، با عزای سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) شستشو یابد و بدین وسیله و با این طهارت وجود، به درگاه خداوند متعال تقرب بجویند.
امام حسین (علیه السلام) خصوصیتی در وسیله بودن به سوی خداوند عالم دارد که مخصوص به اوست و در آن مُنفرد است.
یکی از آنها این است که بابی از ابواب بهشت به نام باب الحسین مختص به ایشان است، و همچنین آن حضرت کشتی نجات و چراغ هدایت است. پیامبر و ائمّه (علیهم السلام)، همه ابواب بهشتند، اما باب آن حضرت مسلکش وسیع تر است، همۀ معصومین کشتی نجات هستند، اما کشتی حسینی سریعتر است.
از میان انبیای الهی نیز هر کدام به صفاتی مخصوص بوده اند که این صفات در امام حسین (علیه السلام) هم وجود دارد. خدای متعال مردم را به طایفۀ انبیاء امتحان کرده است و آنان را در نظر مردم ضعیف قرار داده، یعنی برای آنها اوضاع مطلوب دنیوی قرار نداده است و مردم نیز به یاری و پیروی از انبیاء، با این شرایط خاص، امتحان شده اند.خداوند تمام حالات ابتلای انبیاء را در وقوف امام حسین (علیه السلام) در روز عاشوراء جمع کرده است.
وهمچنین خود انبیاء هر کدام مبتلا به ابتلائی بوده اند، مثلا مبتلا شده اند به فقر یا گرسنگی یا تشنگی، یا به افتادگی در بیابان، یا ضرب و جراحت، یا کشته شدن، و یا به اذیت و استخفاف. هر نبی، گرفتار برخی از این ابتلائات شده و از باقی در امان بوده است. مثلا بعضی از آنها از گرسنگی وفات نمودند، و بعضی از تشنگی و آوارگی در بیابان، وبرخی بر اثر آزار و شکنجۀ قوم خود شهید شدند. ولی همۀ این مصائب و ابتلائات در حضرت ابا عبدالله (علیه السلام) یک جا جمع شده است و در کسی غیر از ایشان جمع نشده، و این درحالی بود، که ابتلاء امام حسین (علیه السلام) از ابتلاء هر نبی، شدیدتر و سخت تر بوده است.
ابا عبدالله (علیه السلام) در طول سفر خود از زمانی که از مدینه حرکت کرد، در جایگاه های مختلف از انبیای الهی یاد می کرد. مثلاً هنگامی که از مدینۀ طیّبه بیرون آمد، بعضی از آیات متعلّق به حضرت موسی را تلاوت نمود که اشاره به تطبیق حالات آن حضرت با حالات حضرت موسی داشت، ویا هنگام حرکت از منزلی و نزول به منزل دیگر، جناب یحیی را متذکر می شد. یکی از انبیایی که امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا یاد کرده است، حضرت صالح و ناقۀ ایشان می باشد.
جناب صالح ناقه ای داشت که مردم در آب دادن به او امتحان شدند و حضرت امام حسین علیه السلام، صاحب عیال و فرزندانی بود که مردم به سیراب کردن آنها امتحان شدند. جناب صالح از قوم خود خواست که یک روز تمام آب را ناقه بنوشد به نحوی که غیر از وی دیگر کسی از آب استفاده نکند، و یک روز هم مردم از آب استفاده کنند. آن مردم چند روز به این قرار عمل کردند هرچند که بعد خلف وعده کردند. اما امام حسین (علیه السلام) برای اطفال و عیال خود چند مُشک آب مطالبه نمود، پس از آن به اندازۀ یک مُشک، پس از آن به قدر جرعه ای برای طفل شیر خوارش و پس از آن قطره ای برای جگر سوختۀ خود، ولی مردم از ابتدا او را از همۀ اینها منع نمودند و به او رحمی نکردند.
هنگامی ناقۀ جناب صالح را در سر آب پی کردند، بچه ناقه فریادی کشیده و بالای کوهی رفت و تا به حال عبور کنندگان، از آن کوه وحشت می کنند، حضرت صالح قوم خود را نفرین کرد و خداوند آنها را به عذاب دردناک مبتلا کرد.
هنگامی که امام حسین (علیه السلام) طفل شیرخوارش را روی دست بلند کرده بود و از آن قوم پلید برای جرعه ای آب جهت ترکردن گلوی کودک رو به موت خود، التماس می کرد، تیر بر گلوی نازک طفل زدند، و کودک را در آغوش پدر ذبح کردند. آن طفل شیر خوار صیحه ای کشیده و روحش از بدن نحیفش مفارقت نمود. حضرت اباعبدالله (علیه السلام) با جگر سوخته به خداوند عرض کرد:
اللهمّ لایکون هذا اهون علیک من فضیلة ناقة صالح فانتقم له و ان لم تکن المصلحة الان فی الانتقام فاعطنا خیراً من ذلک.
پروردگارا! این طفل من نزد تو از بچۀ ناقۀ صالح در مرتبه کمتر نیست، پس انتقام او را بگیر و اگر مصلحت اکنون در انتقام نباشد، پس به ما جزای بهتر از این را عطا فرما .
خدای متعال خیری به امام حسین (علیه السلام) عطا کرد به جهت صبرش در عوض صدای نالۀ طفلش، تا در روز محشر فریاد رس کسانی باشد که در این دنیا ناله شان از مصیبت سوزناک شیرخوارۀ اباعبدالله بلند است.
اما محقّقاً روزی هم زمان انتقام، از خون علی اصغر به دعای امام حسین علیه السلام، فرا خواهد رسید.امام حسین (علیه السلام) در آن لحظۀ سخت، که در مقابل آن قوم خبیث و پلید طفل بیجان خود را در آغوش گرفته و مضطر شده بود، از خداوند انتقام خون شهیدش را طلب کرد...
از حضرت امام باقر (علیه السلام) قریب به این مضمون روایت شده در هنگامی که آن مظلوم بر روی زمین افتاده و سر مبارکش را از بدن شریفش جدا می کردند، به درستی همۀ ملائکه بگریه و ناله صدا بضجّه بلند نموده عرض کردند:
پروردگارما و سید ما، این مصیبت وارد آید به حضرت حسین علیه السلام، صفیّ تو و پسر پیغمبر تو صلّی الله علیه وآله وسلم و خیره و پسندیدۀ تو از خلق تو!!!
پس خدای تعالی به آنها وحی فرمود: آرام بگیرید ای ملائک من، پس قسم به عزّت و جلال خودم، هر آینه از قاتلین او انتقام خواهم گرفت، هرچند بعد از مدتی باشد.
پس از آن خدای تعالی از ائمّه که از نسل و اولاد حضرت حسین (علیه السلام) بودند، کشف حجاب فرمود وبه آنها نشان داد و ظل حضرت قائم عجّل الله تعالی فرجه الشریف را بنمود در حالتی که ایستاده، مشغول نماز بود. پس خدای تعالی به آنها فرمود به وسیله همین قائم از آنها انتقام می کشم.
امام صادق (علیه السلام) به ما آموختند که در دعای ندبه مولای خود را اینگونه بخوانیم: این الطّالب بذحول الانبیاء و ابناء الانبیاء، این الطالب بدم المقتول بکربلاء، این المنصور علی من اعتدی علیه و افتری، این المضطرّ الذی یجاب اذا دعی...
کجاست منتقم و جوینده ی خون پاک پیغمبران و زاده ی پیغمبران، کجاست آن جویندۀ خون مقتول کربلا، کجاست آن پیروزمند بر هر تجاوزکار متعدّی و اهل دروغ و افترا، کجاست آنکه دعای خلق پریشان و مضطر را اجابت می کند...
یابن الحسن! مولای ما، ما هم مضطرانی هستیم که روی دل به سوی تو کرده ایم واستغاثه می کنیم و از تو یاری می جوییم و دست طلب به سوی تو دراز می کنیم و به کهف حصین تو پناهنده می شویم، خدا و شما را شاهد می گیریم که از این قوم پلید و جنایاتی که در حق جدّتان کرده اند بیزاریم. و از خدا می خواهیم در آنروز که به انتقام از خون جدّ خود قیام کنی، مارا هم در رکاب خود بپذیری، و از شما مدد می جوییم یاریمان کنی، در این ماه محرّم آنطور که تو می پسندی عزای جدّت را اقامه کنیم.
از خداوند متعال می خواهیم هرچه زودتر، دل سوختۀ اباعبدالله (علیه السلام) را با امضای فرج شما شفا بخشد.
برگرفته از کتاب خصائص الحسینیّه، تألیف مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری