به مناسبت محرم و همزمانی این شماره با تبلیغ ایام عزای سیدالشهداء (علیه السلام)، بسته پیشنهادی این شماره منبر مکتوب دهه اول با موضوع "آخرین دعای امام حسین (علیه السلام)" تقدیم حضورتان می گردد:
مجلس سوم
شب سوم/روضه ی حضرت رقیه سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا أبی القاسم محمد
و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین
ای رخت ماه تر ز ماه وشان بی نشانم که دارد از تو نشان؟
دست بر دامنت کیان دارند تا زنم دست دل به دامنشان
من غبارم به روی دامن تو جای خوش کرده ام مرا مفشان
بنده ام بنده فراری تو بند بر گردنم بنه بکشان
به خطا رفتهای عطا بنما بکشان و کنار خود بنشان
ای طبیب تن بیمار دل زار بیا
گر چه ما را نبود دیده دیدار بیا
یوسف فاطمه یک دم سر بازار بیا
عاشقانت همه باشند خریدار بیا
هر چه آید به سر ما همه از دوری توست
بانگ رسوایی من نیز ز مستوری توست
موضوع بحثمان: آخرین دعای امام حسین سلام الله علیه بود.
من و شما در مقابل اهلبیت هیچ هیچیم؛ اگر کسی خیال میکند که اشخاص نسبت به چهارده معصوم نسبتشان مثل شمع است به خورشید، این تصوّر آدمهای جاهل است؛ همۀ عالم، خوبان، بدان، اولیای خدا، نسبت به این چهارده نفر مثلشان مثال ظلمت است به نور الأنوار و اگر کسی نوری دارد از اینها دارد، اگر خیری هست از اینهاست. بعضی وقتها همین بچهها و جوانها فکر میکنند، مثلاً یک معلم قرآن ما داشتیم در دبستان که خدا حفظش کند، میفرمود که شما خیال نکنید اهلبیت چند پله از بالاترین علمای ما بالاتر هستند! تمام اولیای خدا، خاک پای غلام امیرالمؤمنین هم نیستند. آن وقت نکتهای که هست میگوید من و شما که هیچیم، اگر بگویید ده دقیقه دیگر میخواهیم بمیریم یک طور دیگری با خدا حرف میزنیم، هر کسی که باشد. آن وقت سید الشهداء سلام الله علیه، یک عمر جز به خدا به هیچ چیزی توجه نکرد، نه بهشت، نه جهنم، نه دنیا، نه آخرت، فقط خدا. آن وقت ببینید در آستانه ای که روح مطهرش از بند بدن طیب و طاهرش به آن کیفیتی که نمی شود گفت جدا شد، دارد با خدا این طور حرف می زند. خیلی دعا مهم است.خدا را ثناء می گوید: «اللهم متعالی المکان، عظیم الجبروت» تا رسیدیم به این جمله «ذکورٌ إذا ذکرت» این خیلی بحث داشت، که گذشتیم.