نشریه‌ی الکترونیکی مؤسسه علمی فرهنگی امام هادی

  • ۰
  • ۰


الحمدلله رب العالمین ولا حول ولا قوه إلا بالله العلی العظیم؛ ثمّ الصلاه والسلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین حبیب إله العالمین أبی القاسم محمد و علی أهلبیته الطیبین الطاهرین المعصومین واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین؛

قال الله تبارک و تعالی: «یا أحمد! لولاک لما خلقت الأفلاک»[1]؛ و قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) : «أول ما خلق الله نوری»[2].

 

در آستانهی 28 صفر سالروز رحلت جانگداز رسول الله (صلی الله علیه و آله) و سبط أکبر امام مجتبی (علیه السلام) قرار داریم، شایسته است نسبت به وجود مقدس رسول الله علم و اطلاع و معرفت بیشتری داشته باشیم. شخصیتی که نام مقدسش در تمام عوالم کنار نام خداست. شخصیتی که بر همهی مسلمین لازم است 5 وعده که اذان  و اقامه برای نماز می گویند نام آن حضرت را بعد از کلمه ی توحید با أشهد أن محمداً رسول الله (صلی الله علیه و آله) به زبان جاری کنند. شخصیت باعظمتی که با ذکر نام شریفش همهی مؤمنین مؤظفند که صلوات بر آن حضرت بفرستند و هر کسی به عالم اسلام بخواهد مشرف بشود بعد از کلمهی توحید باید إقرار به رسالت آن بزرگوار داشته باشد. در این فرصت کوتاه به تعدادی از آیات قرآن که درباب عظمت و تکریم و تجلیل از رسول اکرم  نازل شده اشاره می کنیم.

خدای متعال در قرآن کریم در کنار امر به اطاعت از خودش امر به اطاعت از رسولش را متذکر شده  ﴿أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ﴾[3] _اطاعت از خدا و اطاعت از رسولش قرین هم است.

  • ۰
  • ۰


امام اساس توحید، تفصیل قرآن و بسط دعوت رسول به همه مراتب توحید

 

خدای متعال در آیات ابتدایی سوره مبارکه هود می فرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ الر کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ خَبیرٍ ، أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنَّنی‏ لَکُمْ مِنْهُ نَذیرٌ وَ بَشیر» با توجه به این بیان قرآن کریم، آیات قرآن دو مرحله دارند.

یکی مرحله إحکام (ایات محکم)و دیگری مرحله تفصیل.

هر دو مرحله هم از محضر خدای متعال حکیم و خبیر نازل می شود و حکمت و علم خدای متعال در سراسر قرآن حضور و ظهور دارد.

 

بازگشت همه انذارها و تبشیر های قرآن به انذار از شرک و بشارت به توحید

«أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنَّنی‏ لَکُمْ مِنْهُ نَذیرٌ وَ بَشیر» یعنی من از جانب او، برای شما و با دو مأموریت مبعوث شده ام که هر دوی آنها به نفع شماست. یکی انذار و دیگری تبشیر.

 چنان که در آیه آخر سوره کهف نیز می فرماید که: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا» همه کارهای این پیامبر از طرف خدای متعال است.

ظاهرا مراد از مرحله «اِحکام» (که در همه آیات قرآن وجود دارد) همان نکته ای است که در صدر آیه دوم سوره هود آمده است که «أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ»؛ ادامه آیه نیز بیانِ همین امر محکم است که به تفصیل ذکر می شود. همه انذارها، انذار از پرستیدن غیر خداست که منشأ همه رنج هاست. آخر این رنج نیز جهنم و خلود در عذاب است. همه بشارت ها هم بشارت به پرستش خدای متعال و توحید است.

همه تهدیدها و بشارت های قرآن تهدید و بشارت از عاقبت همین کفر و توحید است.

خدای متعال در سوره ذاریات می فرماید: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذیرٌ مُبینٌ * وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذیرٌ مُبینٌ»(50 و 51) من از طرف خدای متعال آمده ام و حرف روشنی دارم که به نفع خود شماست و آن این است که «به سوی خدای متعال فرار کنید که خطر در تعقیب شما است».

  • ۰
  • ۰

 

حجة الاسلام و المسلمین میرباقری

رئیس فرهنگستان علوم قم

 

 

۱ـ محیط ولایت، وادی نور و هدایت و فلاح و توحید

محیط ولایت اهل بیت (علیهم السلام) آن وادی ایمنی است که هر کس وارد آن شود از مخاطرات مسیر توحید  و مکاید و فتنه های دشمن در امان و محفوظ است. لذا کسی که به محیط اهل بیت(علیهم السلام) راه یابد، هیچ عذابی او را تهدید نخواهد کرد؛ «وِلایَةُ عَلِیِّ بْنِ أبی طالبٍ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی»(1)

نور اهل بیت (علیهم السلام) که بر اساس آیات و روایات همان نور الهی است، در خانه هایی تنزل پیدا کرده است، کسانی که به این بیوت راه پیدا کنند، از بساط ظلمت دور می شوند و به هدایت و توحید و حیات طیبه راه می یابند و جزو آن کسانی می شوند که هیچ چیز آنها را از ذکر خداوند متعال غافل نمی کند؛ «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ ِ وَ إیتاءِ الزَّکاة»(نور/37)

  • ۰
  • ۰


حجة الاسلام و المسلمین میرباقری

رئیس فرهنگستان علوم قم

  

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و اله الطاهرین. اللّهمّ‏، کن‏ لولیّک‏ الحجة بن الحسن صلواتک علی و علی آبائه، فی هذه السّاعة و فی کلّ ساعة، ولیّا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا، حتّى تسکنه أرضک طوعا و تمتّعه فیها طویلا و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوزا عندک.

ماجرای سنگین عاشورا، به حسب ظاهر در مثل دیروز به پایان رسیده است و خدا روزیِ دوستان حضرت کرده است که، قلوبشان آرام آرام در محرم مهیا و آماده شده تا دیروز به اوج مصیبت و درک حادث عاشورا رسیده است. سؤالی که قابل طرح است و باید روی آن تأمل صورت بگیرد و جای دقت دارد، برای انسانی که مثل عاشورا را پشت سر گذاشته است و مهمان سفره امام حسین (علیه السلام) گردیده است و به او توفیق داده‌اند که این دو صحنه را خوب فهمیده؛

یکی سیدالشهدا (علیه السلام) است که دستشان را از ورای تاریخ به سوی یکایک ما دراز کردند و ما را به سوی خدا دعوت کردند، «و بذل محجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضَّلاله»[1] استنصار کردند و از تک تک ما کمک خواستند

دوم دشمن است که به بدترین شکل ولی خدا و امام را هتک کرده است و شنیده‌ایم از قتل‌ها، غارت‌ها، اسارت‌ها و ...؛ این است که ما در قبال این دعوت امام حسین (علیه السلام) چه تکلیفی داریم و در قبال این تجاوزی که دشمن به حریم حق و حریم اولیاء الهی کرده است، چه وظیفه‌ای متوجه ما می‌باشد؟ آیا واقعاً اصلاً ما تکلیفی در مقابل این حادثه داریم و بعد از این که با خبر شدیم که چه اتفاقی افتاده است، چه تکلیفی برای ما هست؟ اساسا آیا دعوتی از امام حسین به سوی ما هست یا دعوتی نیست؟

ممکن است تصور شود، این تعابیری که گاهی گفته‌ می‌شود و به خصوص در ادبیات بصورت نظم و شعر هم درآمده، اینها مجاز و کنایه گویی و امثال اینهاست و یا بزرگ نمایی حادثه است؛ که حضرت همه را به یاری طلبیده‌اند و همه ما را دعوت کرده‌اند، ولی حقیقت این است که سفره سید الشهدا (علیه السلام) هنوز گسترده است و واقعاً همه ما را به استنصار یاری می‌طلبند و به تعبیر بهتر تک تک ما را دعوت می‌کنند سر سفره خودشان و می‌خواهند از همه ما مهمانی بکنند. آن دعوتی که حضرت قبل از عاشورا، حتی بدنبال برخی افراد رفتند، یک منزلت خاصش مربوط به همان اصحاب بود، ولی واقعاً این دعوت از رب به نحوی گسترده است که شامل دیگران نیز می‌شود و یکایک ما را دعوت می‌کنند.

  • ۰
  • ۰



حجة الاسلام و المسلمین محمدمهدی بیات

کارشناس ارشد امامت


افراد بشر در زندگی خود از نظر روحی و روانی و از نظر اعتقادی و معرفتی دچار مشکلات عدیده ای می شوند که برای رهایی از آن مشکلات و رسیدن به ساحل امن، چاره ای نمی یابند و بعضاً حیران و سرگردان طی مسیر می کنند و در آخر هم ناکام و سر خورده و بی نتیجه با این دنیا وداع می کنند. در این بین گروهی از افراد وجود دارند که دست به دامان اولیائی هستند که طریق روشن و صراط مستقیم اند، کسانی که کشتی طوفان زده دنیا را به ساحل امن می رسانند و مردم را از ظلمت جهل و نادانی به منزل نورانی علم و حیات طیبه می رسانند و این اولیاء همان اهل بیت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) هستند که پیامبر آنها را به عنوان راهنما الی یوم القیامة معرفی کرده است، همان اهل بیتی که تنها راه رسیدن به سعادت قرار گرفتن در مسیر نورانی آنها است، همان اهل بیتی که طبق سفارش رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) عدل و قرین قرآن هستند برای در امان ماندن از شدائد و خطرات و محفوظ ماندن از غرق شدن در گرداب انحرافات اعتقادی و برون رفت از مشکلات دنیوی و اخروی و رسیدن به جوار قرب و رضوان الهی تنها باید از آنها استمداد گرفت و در مسیر نورانی و صراط مستقیم آنها قرار گرفت. اهل بیتی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «إنما مثل اهل بیتی کمثل سفینة نوح، من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق؛[1] مثل اهل بیت من، همانند کشتی نوح است که هر کس سوار آن شد، نجات یافت و هر کس تخلف کرد، غرق شد.»

شیخ الطائفه طوسی رحمه الله روایتی زیبا از سهل بن یعقوب نقل می کنند.

سهل می گوید به امام هادی (علیه السلام) عرض کردمدر بیشتر روزها موانعی هست که نمی گذارد آدمی به دنبال مقصود خود برود مرا راهنمایی بفرمایید که چگونه می توانم از آن خطرات احتمالی اجتناب کنم و خود را در حرز و امان قرار دهم زیرا گاهی ضرورت و ناچاری مرا وادار می کند که در آن روزها به دنبال خواسته هایم بروم.

امام (علیه السلام) فرمود: ای سهل! ولایت ما برای شیعیان ما حافظ و نگهدارنده ای است که اگر در قعر دریاهای عمیق فرو روند، و یا در دشت بی آب و علف و بیابان های خطرناک بین جانواران درنده و گرگ های وحشی، و دشمنان آدمی و پری قرار بگیرند، هر آینه از خوف و خطر آنها ایمن می باشند، پس به خدا اعتماد کن و ولایت و دوستی خود را به ائمه ی طاهرین (علیهم السلام) خالص گردان و به هرکجا که خواهی رو کن و به دنبال هر مقصدی که داری برو .[2]



[1] طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی (للطوسی)، 349.

[2] طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی (للطوسی)، 276.