مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری رحمه الله
بسم الله الرحمن الرحیم
مجلس دوم
نمى دانم از این دو مصیبت عظیمه که یکى در جان خود ماست - یعنى مصیبت تدین، و آن مصیبتى است که دعای و لاتجعل مصیبتنا فى دیننا نسبت به او مستجاب نشده است - یا در مصیبت این ایام بگویم.
اول باید در مصیبت خودمان بگوئیم؛ چرا که آن صاحب مصیبت عظمى متحمل این همه مصائب نشده، مگر به جهت آنکه این مصیبت را از مردم دفع کند.
پس اول باید در این گفتگو نمود. در این مقام عرض مى کنم:
اللهم عظم بلائى، و افرط بى سوء حالى، و قصرت لى أعمالى، و قعدت بى اغلالى
یعنى: خداوندا، مصیبت من سنگین شده است در چند بابت.
چند دفعه مکرر مى کنم. هر قدر بتوانم مکرر مى کنم:
اللهم عظم بلائى. ما ربحت تجارتى و حسرت نفسى[1]
یعنى: خدایا، سرمایه اى که دادى، قدرى از آن رفته، و قدرى از آن باقى مانده. نه نفع برده ام، نه سودى تحصیل کرده ام، نه نفعى به چنگ آورده ام، نه نقدى که به بازار آخرت ببرم، و به او متاعى خریدارى کنم.
چه بازار؟ بازارى که در او جز نقد خالص قبول نکنند، و صرافش ماهر است. قلب قبول نمى کند.
نه در این دنیا - که متجر[2] اولیاء الله است[3] - معامله اى که نفعى داشته باشد تحصیل کرده ام. نه فروش درستى، نه جنس درستى، نه نقد درستى!