نشریه‌ی الکترونیکی مؤسسه علمی فرهنگی امام هادی

  • ۰
  • ۰

 

این اثر معروف­ترین کتاب سید نورالدین جزایری است که نخستین بار به سال 1341 ش، در نجف اشرف چاپ و بعدها نیز به سبب غایت و توجه مبلّغان، فضلا، علما، آیات عظام و دیگر طبقات مردم، بارها در ایران و هند به چاپ رسید و به تعدادی از زبان­های رایج دنیا نیز برگردانده شده است.

«الخصایص الزینبیه» آینة تمام نمای عشق زیادِ سید به عمه بی همتای خویش حضرت زینب (علیها السلام) است. هر چند سید در مقدمة کتاب تصریح فرموده که بنا داشته آن را تکمیل کند، اما وقتی به متن آن مراجعه می­کنیم، آن را مشحون از تحقیقات و تدقیقات غیر قابل توصیف و بی همتا می­یابیم. خدا می­داند آن بزرگوار در نگارش چنین مجموعة بی بدیلی چه سختی ها که نکشیده است.

به هر حال این اثر از جمله آثار به جاماندنی است که ان شاء الله تا حضور حضرت بقیة الله ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ باقی خواهد ماند. و چه بسا به امضای آن امام هم برسد؛ زیرا همان گونه که مؤلف در مقدمة کتاب اشاره فرموده انگیزة نگارش چنین مجموعه­ای در پی الهامی بوده که به او شده است.

نکته دیگری که سید را وادار به تحریر در خصوصیات حضرت زینب (علیها السلام) نمود، مشاهده مطالب نا صحیح و غلط در کتاب­های مقتل بود. او در این باره در مقدمه اوّلی گوید:

«چون در این اعصار، کتب مقاتل زیاد نوشته شده و جمع بین غث و ثمین نموده و هر خبر ضعیف که به نظر ارباب مقاتل آمده، بدون تحقیق در سند و معنای روایت ضبط نموده، کتب [مقاتل] از وقع افتاده...».

روی همین اساس و نیز برای آن که روآوری مردم خصوصاً اهل منبر به کتاب­های معتبر زیاد شود و در آنان انگیزه روگردانی از کتاب های مجهول الحال و ضعیف فزونی گیرد، الخصایص را به رؤیت مراجع و استوانه های علم و تحقیق عصر خویش چون آقا سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاء الدین عراقی و جز ایشان[1] در آورده و تقریظات آنان را در ابتدای الخصایص مندرج کرده است.

این کتاب ، به زبان های رایج دنیا ترجمه شده است. واخیرا توسط انتشارات مسجد مقدس جمکران به همراه تحقیقی از آقای ناصر باقری بیدهندی در سال 1387منتشر شده است.

محقق علاوه بر تحقیق متن کتاب و استخراج منابع و مدارک خصائص الزینبیه، کاستی های عبارات نقل شده از کتب و منابع را برطرف کرده است. ترجمه اشعار و عبارات و تهیه فهرست آیات، روایات، اسامی معصومین، نامهای پیامبران و ... نیز با کوشش های محقق گرد آمده است. محقق در پیشگفتار خود بر کتاب، به حیات مؤلف، اساتید و مشایخ، آثار سید و معرفی کتاب خصایص می پردازد و در مقدمه می نویسد: آن چه این کم ترین در خصوص خصایص به خاطر فاترش رسید استخراج منابع مورد استناد مولف و توضیحاتی پیرامون برخی از عبارت ها و کلمات متن و ترجمه ی اشعار و قسمت عمده ی عبارات عربی و اضافه کردن فهرست های فنی برای دستیابی آسان تر به مطالب کتاب بوده است.

همانگونه که از اسم کتاب بر می آید، نویسنده  در این کتاب به ویژگی های  حضرت زینب (علیها السلام) پرداخته و نزدیک به 40 خصیصه را متذکر شده و پیرامون هر یک توضیح و تفسیری از احادیث و روایات و متون تاریخی، تفسیری آورده است. البته قبل از مبحث اصلی به تشریح چهار مقدمه نیز پرداخته که این مقدمات عبارتند از:

  1. اعتبار و صحت مطالب کتاب و علت نگارش آن به زبان فارسی.
  2. شرافت نفس ناطقه و اقسام کمالات و ملکات.
  3. اولاد فاطمه (علیها السلام) فرزندان رسول خدایند.
  4. خلقت حضرت زهرا (علیها السلام) و فرزندانش.

سپس مؤلف ویژگی های حضرت زینب (علیها السلام) را در قالب 39 خصیصه ارائه می کند. این ویژگی ها عبارتند از:

  1. خصیصه اول: امتیازات راجع به ولادت حضرت.
  2. خصیصه دوم: تشخیص زمان ولادت و اسامی و کنیه های حضرت.
  3. خصیصه سوم: شرح بعضی از القاب مبارک حضرت.
  4. خصیصه چهارم: عصمت حضرت.
  5. خصیصه پنجم: حضرت زینب (علیها السلام) ولیة الله.
  6. خصیصه ششم: راضی به قضاء الهی.
  7. خصیصه هفتم: امینة الله.
  8. خصیصه هشتم: عالمه غیر معلمه.
  9. خصیصه نهم: محبوب رسول خدا.
  10. خصیصه دهم: نائب مادر.
  11. خصیصه یازدهم: شریک برادر.
  12. خصیصه دوازدهم: زاهده.
  13. خصیصه سیزدهم: عاقله.
  14. خصیصه چهاردهم: موثقه.
  15. خصیصه پانزدهم: کعبة الرزایا.
  16. خصیصه شانزدهم: فصاحت و بلاغت.
  17. خصیصه هفدهم: شجاعت.
  18. خصیصه هجدهم: عابده.
  19. خصیصه نوزدهم: باکیه. (مولف در این خصیصه 9مطلب را بیان می کند)
  20. خصیصه بیستم: شمایل و دلایل دخت اسدالله (علیه السلام).
  21. خصیصه بیست و یکم: مجملی از مجاری احوال آن مکرمه.
  22. خصیصه بیست و دوم: جهاد با نفس.
  23. خصیصه بیست و سوم: در بوته امتحان.
  24. خصیصه بیست و چهارم: تعیین کامل و معرفت سرشار.
  25. خصیصه بیست و پنجم: محبت در زمره احباء الله.
  26. خصیصه بیست و ششم: مقام خوف.
  27. خصیصه بیست و هفتم: رضا و تسلیم.
  28. خصیصه بیست و هشتم: شفاعت.
  29. خصیصه بیست و نهم: ابتلای به بلاها.
  30. خصیصه سی ام: در زمره صابران.
  31. خصیصه سی و یکم: مواسات.
  32. خصیصه سی و دوم: غیرت.
  33. خصیصه سی و سوم: محب مخلص.
  34. خصیصه سی و چهارم: نائب خاص برادر.
  35. خصیصه سی و پنجم: حافظ شئون و حدود.
  36. خصیصه سی و ششم: اهتمام به حفظ معصومین.
  37. خصیصه سی و هفتم: آمر به معروف.
  38. خصیصه سی و هشتم: پیام آور عاشورا و احیاگر نام کربلا.
  39. خصیصه سی و نهم: شباهت های زینب (علیها السلام) به انبیاء الهی.

مؤلف در خاتمه کتاب به شرح دو خطبه حضرت زینب (علیها السلام) در کوفه و شام اختصاص می دهد و شعری از شیخ محمد حسین بیرجندی قاینی به عنوان حسن ختام کتابش نقل می‌کند.

 

[1] تقریظ میرزا محمدعلی شهرستانی که در کربلا مرقوم داشته اند و آقا سید محمد فیروزآبادی

  • ۰
  • ۰


مقام ابتلای به بلاها 

از جمله موازینی که مقامات و کمالات انسان را معین می ‌کند مقام ابتلا به بلاء و مصیبات می باشد. مقام ابتلا، مقامِ خوّاصِ درگاه خداوند متعال است. این معنی در احادیث و روایات زیادی به چشم می خورد. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

إِنَ‏ عَظِیمَ‏ الْبَلَاءِ یُکَافَأُ بِهِ‏ عَظِیمُ الْجَزَاءِ فَإِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً ابْتَلَاهُ بِعَظِیمِ الْبَلَاءِ فَمَنْ رَضِیَ فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ الرِّضَا وَ مَنْ سَخِطَ الْبَلَاءَ فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ السَّخَطُ[1]؛ بلاى بزرگ به اجر بزرگ پاداش داده شود و هر گاه خدا بنده‏ئى را دوست دارد، ببلاى بزرگ گرفتارش سازد، پس هر که ناراضى شود، نزد خدا براى او رضا باشد و هر که ناراضى باشد، نزد خدا برایش رضایت نیست.»

و در حدیث دیگر آمده است:  «إِذَا أَحَبَ‏ اللَّهُ‏ قَوْماً أَوْ أَحَبَّ عَبْداً صَبَّ عَلَیْهِ الْبَلَاءَ صَبّاً فَلَا یَخْرُجُ مِنْ غَمٍّ إِلَّا وَقَعَ فِی غَم‏[2]؛ هر گاه خداوند گروهى یا بنده‏اى را دوست بدارد مانند باران بر او بلا فرو مى‏ریزد و هیچ گاه او از غم و محنت بیرون نمى‏رود.»

ابتلائات در این دنیا، سبب ارتفاع درجات و رسیدن به مقامات رفیع اخروی می شود؛ و هرکس در این دنیا گرفتار شدائد و سختی گردد، ولی اعتقاد و ایمان خود را حفظ کند و صبر پیشه کرده و راضی به رضای پروردگار گردد، از مقامات و نعمات رفیع اخروی برخوردار خواهد بود. خداوند حکیم است و مطمئنّاً آنچه را که نزدش ارزش بیشتری دارد در اختیار کسانی قرار خواهد داد که مقرّب تر هستند. از آنجایی که متاع فانی دنیا بی ارزش است و الآخرة خیرٌ و أبقی می باشد، پس آخرت را از آن اولیا و مقرّبین درگاه خود قرار داده است. «الدّنیا سجن المؤمن و جنّة الکافر»[3]؛ «الدّنیا حرامٌ علی اهل الآخرة و الآخرة حرامٌ علی اهل الدّنیا[4]» پس از روی همین میزان مقام هر یک از انبیا و اوصیا و خاصان درگاه احدیت را می توان فهمید. هر یک از آن ها که ابتلایش بیش تر است مقاماتش رفیع تر.

حال با تأمّل در احوالات حضرت صدّیقۀ صغری، زینب کبری (علیها السلام) و انواع مصائب و نوائب و صدماتی که بر ایشان وارد شده، دو مطلب بر ما واضح می شود:

اوّل:  کمالِ ثبات و استحکام مقام توحیدی و تقرّب ایشان به درگاه حضرت احدیّت با وجود این همه مصایب.

دوّم: رفعت درجه و رتبۀ عظمای ایشان و مقامات و درجات غیرقابل حصر که نتیجۀ تحمّل مصایب وارده بر ایشان است؛ و آنهم چه مصائبی؟!

مصائب حضرت زینب(علیها السلام)

کسانی که درمعرض آزمایش سخت الهی واقع شده و مورد نزول بلا و مصایب بزرگ و بسیار قرارگرفته اندک نیستند ولیکن در میان همه، حضرت زینب علیها السلام امتیازویژه ای دارد و مصایب و نوایب او به حدی است که به این موضوع اشتهار یافته و او را امّ المصائب و محل تجمع و تمرکز آلام بی شمار و غصه ها و رنجهای بی پایان و جانکاه می دانند.

این مخدّره قابلیّت و استعدادی داشته که جز خدا کسی نمی تواند مقاماتش را بفهمد و مصایب ایشان نیز در خور مقاماتش بوده است. مصائبی که هر مصیبتی در کنار آن سهل و آسان می شود و در دنیا برای احدی اتفاق نیفتاده است. حتی اگر از میان انبیا و اولیای الهی به برخی از این مصائب گرفتار شدند، همۀ آنها باهم و در یک منزل به ایشان وارد نشده است. برای نمونه بعضی از شباهت های میان مصائب حضرت زینب (علیها السلام) و انبیای عظام را بیان می کنیم:

اگرحضرت آدم به مفارقت بهشت[5] و حوّا و به مصیبت هابیل[6] مبتلا شد ،این مظلومه به فراق حرم جدّ و برادر و مادرش که بهترین روضات بهشت بوده و به فراق برادر و مصیبت او و مصیبت فرزندان برادر و فرزندانش مبتلا شد.

اگرحضرت نوح به زحمت قوم خویش[7] مبتلا شد و به برکت خمسۀ طیّبه نجات یافت ، این بانو مبتلا شد به اهل کوفه و شام که بدتر از قوم نوح بود ند، و در دریای بلیّات غرق گردید!

حضرت ابراهیم به آتش نمرودیان[8] مبتلا شد و به قربانی کردن فرزندش[9] مأمور شد ، حضرت زینب (علیها السلام) به آتشی بدتر از نمرودیان در روز عاشورامبتلا شد. و این در حالی بود که ابراهیم (علیه السلام) در میان آتش، در فکر بیمار و اطفالش نبود و آتش بر ابراهیم گل و ریحان شد، اما آن مظلومه میان شعله های آتش با جانبازی خود از بانوان و اطفال محافظت می کرد!

حضرت یعقوب مبتلا شد به هجران یوسف و در مفارقت او چنان گریست تا دیده هایش نابینا شد[10] در حالیکه می دانست یوسف زنده است و در آخر به وصال یوسف رسید. این مظلومه مبتلا شد به مفارقت شش برادر و دو فرزند و چند تن جوان هاشمی که در عالم برای آنها نظیری نبود و همه را به چشمِ خود کشته و پاره پاره دید و صبر نمود!

اگر حضرت موسی مبتلا شد به فرعون و قارون[11]، بالاخره به آنها نفرین نمود و آنان به عذاب الهی مبتلا شدند. این مظلومه مبتلا شد به ابن زیاد و یزید که هردو بدتر از فرعون و قارون بودند!

اگر بر فرق زکریّا مِنشار نهادند[12]، سر و کتف این مظلومه آن قدر تازیانه و کعب نیزه زدند تا ورم نموده و سیاه و کبود شد!

یحیی را سر بریده[13] و در حضور سلطان حاضر نمودند، این مظلومه را اسیر نمودند و سر برادر را با او داخل مجلس یزید آوردند!

جرجیس[14] و دیگر پیامبران را بعد از اذیّت های فراوان کشتند. این مظلومه را نیز بعد از اذیّت های بسیار اسیر نمودند که هر یک از مصیباتش سخت تر از قتل بوده است!

یوسف به چاه[15] و زندان[16] مبتلا شد، این مظلومه نیز به زندان ابن زیاد و خرابۀ شام مبتلا شد!

حضرت زینب (علیها السلام) حتی در مصایبی که به جدّ نازنینش حضرت رسول و پدر و مادر و برادر ها صلوات الله علیهم اجمعین وارد آمده شریک بوده است.

اگر مشرکین خاکستر بر سر مبارک پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) ریختند[17]، اهل شام هم خاکستر گرم و دسته های نی آتش زده بر سر زینب ریختند.

اگرحضرت رسول (صلّی الله علیه وآله وسلم) را نسبت هذیان گفتن دادند[18]، این مظلومه را نیز گفتند: «کذبت یا عدوّة الله»[19]

به گردن امیرالمؤمنین (علیه السلام) ریسمان انداختند و به مسجد بردند، این مظلومه را هم بازو بسته و هم ریسمان به گردن انداختند، به مجلس ابن زیاد ملعون و یزید خبیث لعین بردند!

مادرش صدّیقۀ کبری (علیها السلام) را سیلی زدند.[20] این مظلومه را هم سیلی زدند!

مادرش را تازیانه و غلاف شمشیر زدند[21]، این مظلومه را با تازیانه و کعب نی اذیّت نمودند.

حضرت مجتبی (علیه السلام) را زخم زبان زدنداین مظلومه را نیز زخم زبان زدند.

جگر مبارک حضرت مجتبی (علیه السلام) را به زهر جفا قطعه قطعه کردند، جگراین مظلومه نیز به داغ جوانهایش پاره پاره نمودند!

با حضرت سیّد الشّهداء (علیه السلام) در جمیع مصایب و شداید شریک و سهیم بوده و هر داغ و مصیبتی را که برادر دیده، خواهر نیز دیده است. پس همانطور که در مصایب برادر شریک بود، در اجر و ثواب و مظلومیّت او نیز شریک بوده است. و هر اجری برای توسّل و گریه بر مصیبات برادر عطا می شود، در توسّل و گریه به حال خواهر مظلومه هم عطا می شود.

آنچه در این مختصرذکرشد قطره ای بود از دریای فضایل و مصائب حضرت زینب کبری (علیها السلام) که البته درک عظمت مصیبت وارده بر ایشان و مقامی را که در اثر تحمّل این مصیبت نایل شد، برای ما مقدور نیست. و خدا داند چه استعدادی در این وجود مبارک و عقل محض بوده که چنین امتحان شد و از همه ی امتحانات سربلند بیرون آمد و در هرحال ثابت قدم بود. از روی همین میزان می توان گفت:

اولاً:  آن مخدره دارای استعدادی بوده که اغلب انبیاء چنین استعدادی را دارا نبوده اند.

دوماً:  بر اساس اینکه مقامات ومثوبات هرکس به اندازه ی امتحانات اوست، لذا می توان ادعا کرد که حضرت زینب دارای مقاماتی است که دیگران از آن محروم بوده اند.

برگرفته از کتاب خصایص زینبیه



[1] الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج‏2؛ ص 253

[2] اقبال الاعمال 2/580

[3] التمحیص؛ ص 48

[4] عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة؛ 4/119/190

[5] ر.کالنورالمبین فی قصص الانبیاء ص 27 به بعد.

[6] ر.کتفسیر قمیج 1، ص 165؛ النورالمبین فی قصص الانبیاء ص 56.

[7] ر.کبحارالانوارج 11، ص 287 به نقل از قصص راوندی و النورالمبین فی قصص الانبیاء ص 67 به بعد.

[8] کالنورالمبین فی قصص الانبیاء ص 103.

[9] ر.کالنورالمبین فی قصص الانبیاء ص 127؛ خصالج 1، ص 58،57؛ مجمع البیانمجلد 4، ج 8، ص 710.

[10] ر.ک: خصال: ج 1، ص 272؛ روضة الواعظین: ص 493.

[11] ر.ک: النورالمبین: ص 234 به بعد.

[12] علل الشرایعص 80، النورالمبینص 399.

[13] بحارالانوارج 14، ص 181؛ النورالمبینص 400 به نقل از قصص راوندی.

[14] بحارالانوارج 14، ص 455؛ کامل ابن اثیرج 1، ص 214؛ عرائس

[15] تفسیر قمی ج 1 ص 374

[16] تفسیر قمی ج 1 ص 344

[17] بحارالانوارج 45 ص 114 وج 43 ص 197

[18] کامل ابن اثیر ج 2 ص 91

[19] وقعة الطف؛ ص 272

[20] کتاب سلیم بن قیس ج 2 ص 658

[21] کتاب سلیم بن قیس ج 2 ص 585

  • ۰
  • ۰

نگاهی به زندگی سیّد نورالدین جزایری قدّس سره

 

سیّد نورالدین جزایری

 

فرزند سید محمد جعفر از نوادگان علامه سید نعمت الله جزایری قدس سره

متولد سیزدهم رجب سال 1313 هجری قمری (1273شمسی)؛ شهرستان شوشتر

متوفای 23 جمادی الاول سال 1384 هجری قمری؛ کربلای معلی

مدفون در حرم سیدالشهداء (علیه السلام)

تحصیل در نجف و کربلا

در محضر اساتیدی چون جد بزرگوارش آیت الله حاج سید عبدالصمد جزایری، آیت اله شیخ ابوالحسن مشکینی، آیت الله فیروز آبادی، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و آیت الله آقا ضیاء الدین عراقی و بسیاری دیگر.

تألیف کتاب های نفیسی چون احسن المقال فی تفسیر الآل، رساله­ای در تجرّی، رساله­ای در کرّ، منشأ تمدن، الاسرار الخفیة من تاریخ الاسلام، ایضاح الحق و الحقیقة، الخصایص الزینبیه و کتب دیگر

 

 

سیّد نورالدین جزایری از جمله علما و فضلا و پژوهش گران چیه دست قرن چهارده هجری است. وی فرزند حاج سید محمد جعفر، فرزند حاج سید عبدالصمد، فرزند حاج سید احمد، فرزند حاج سید محمد، فرزند سید طیّب، فرزند سید محمد، فرزند سید نورالدین، فرزند علامه سید نعمت الله جزایری قدس سره است که نَسَب آنها به امام همام حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) منتهی می شود. در بیت شریف جزایری که از بیوت علمی و معروف ناحیه خوزستان بوده­اند، در فرخنده سال روز میلاد امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) ، سیزدهم رجب سال 1313 هجری (1273ش) در شهر دانش خیز شوشتر چشم به جهان گشود و با عنایات اهل بیت عصمت و طهارت خصوصاً امیرالمؤمنین (علیه السلام) پله­های ترقی را یکی پس از دیگری طی کرد و در سلک علما درآمد و از مراجع و فقهای عصر خویش تأییداتی دال بر مقام علمی خویش دریافت نمود.