عبدالحسین امینی
فرزند شیخ احمد امینی تبریزی (م 1370ه.ق؛ قم)
متولد1320ه.ق (1281 ه.ش)؛ شهرستان سراب
متوفای 28ربیع الثانی1390ه.ق (12 تیرماه1349ه.ش)؛ تهران
مدفون در نجف، حجره کتابخانه ی امیرالمؤمنین(علیه السلام)
تحصیل در تبریز (تا 16 سالگی) و نجف
در محضر اساتیدی چون شیخ احمد امینی (ادبیات فارسی، عربی، منطق، قرآن و نهج البلاغه و تا اندازهای فقه و اصول)، آیات عظام سید محمد فیروزآبادی، سید ابوتراب خوانساری، میرزا علی ایروانی و میرزا ابوالحسن مشکینی.
اجازه ی اجتهاد از مراجع تقلید سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا حسین نائینی، شیخ عبدالکریم حائری و شیخ محمدحسین غروی اصفهانی.
تألیف کتاب های نفیسی چون الغدیر، تفسیر فاتحة الکتاب، شهداء الفضیلة، کامل الزیارات، ادب الزایر لمن یممّ الحایر، سیرتنا و سُنّتنا، المقاصد العلیّه فی المطالب السنیّة، اعلام الانام فی معرفة الملک العلام و بسیاری کتب دیگر.
ولادت وخاندان
در سال 1320 هـ.ق برابر با 1281 هـ.ش کودکی در شهرستان سراب، در خانهای سرشار از علم و تقوا بدرخشید که نامش را عبدالحسین گذاشتند. پدرش شیخ احمد امینی تبریزی، از عالمان با تقوا بود و مردم به ایشان همواره به دیده احترام مینگریستند. ایشان در سال 1287 هـ.ق در روستایی از توابع تبریز به دنیا آمد. میرزا احمد از فقها و مجتهدین زمان خود و در زهد و پارسایی زبانزد عموم بود. او در سال 1304 هـ.ق به تبریز مهاجرت نمود وبرای همیشه ساکن آنجا گردید. وی در سال 1370 هـ.ق، دیده از جهان فرو بست و در قبرستان نو شهر مقدس قم دفن گردید. پدر بزرگ علامه امینی، مولی نجفقلی مشهور به امین الشرع بود که در سال 1257هـ.ق، دیده به جهان گشود وی مردی زاهد، فاضل، پرهیزگار و ادیبی برجسته بود که به گردآوری اخبار ائمه اطهار(علیهم السلام) علاقه بسیاری داشت و چند مجموعه روایت نیز تدوین کرده. وی در سن 83 سالگی در سال 1340هـ.ق از دنیا رفت و در وادی السلام نجف اشرف به خاک سپرده شد.
تحصیلات
عبدالحسین از همان کودکی، دارای استعداد وتیزهوشی عجیبی بود. وی از آغاز زندگی، با حافظه ی قوی وسرعت عجیبش در درک مسائل دینی همه نگاهها را به خویش جلب کرد. خانواده ی مذهبی وعلاقهمند به دانش و معرفت، زمینه رشد و تعالی عبدالحسین را آماده کردند. ایشان تحصیلات خود را در محضر پدر بزرگوارش آغاز نمود. پدر ادبیات فارسی، عربی، منطق وتا اندازهای فقه واصول را به فرزندش آموخت. در کنار اینها، عبدالحسین به کتابهای حدیثی واعتقادی نیز اشتیاق زیادی داشت، ودر این بین قرآن و نهجالبلاغه دو کتاب گرانقدر برای آموزش این محصل جوان بشمار می رفت.
ایشان در سن 16 سالگی برای ادامه تحصیل رهسپار نجف اشرف شد و تا حدود سن 32 سالگی در آنجا مشغول کسب معارف الهی بود. در این سالها در محضر اساتیدی چون: آیة الله سید محمدبن محمدباقر الحسینی فیروزآبادی، آیة الله سید ابوتراب بن ابوالقاسم خوانساری، آیة الله میرزا علی بن عبدالحسین ایروانی و آیة الله میرزا ابوالحسن بن عبدالحسین مشکینی زانوی ادب زده و کسب علم نمودند. علامه امینی از مراجع بزرگی چون سیدابوالحسن اصفهانی، میرزا حسین نائینی، شیخ عبدالکریم حائری و شیخ محمدحسین کمپانی اصفهانی به خط خود آن بزرگان اجازه اجتهاد دریافت داشت و در سن 32 سالگی به زادگاه خود تبریز مراجعت نمود. علامه امینی که عشق امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در جانش شعلهور بود، در فراق حضرتش تاب نیاورده و بعد از دو سال مجدداً راهی نجف اشرف شد.
عبادت
ایشان در زهد وتقوا وورع مراقبت شدید داشتند. در امور دینی، متعبد وتسلیم در مقابل اوامر الهی بودند. اخلاق خوش وهمت بالایی داشتند وبا بهره مندی از علم ودانش متواضع بوده وکبر وغروری در وجود ایشان دیده نمیشد. مرحوم علامه بسیار مراقب زبان خود بودند. نقل شده است که هیچگاه کسی حرف نامربوطی از ایشان نشنیده بود. توکل وانقطاع علامه امینی از غیر، زبانزد بود. و هرگاه با مشکلی مواجه می گردید، متوسل به اهلبیت(علیهم السلام)، خصوصاً امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) میشدند.
ایشان در عبادات کوشا بوده و به اقامه نماز شب مقید بودند. همواره پس از نماز صبح، مشغول قرائت قرآن میشدند که با تدبر وتأمل همراه بود. علامه امینی با قرآن مانوس بود و به قرائت قرآن علاقه زیادی داشت. ایشان در ماه مبارک رمضان پانزده ختم قرآن داشتند. چهارده ختم به نیت چهارده معصوم(علیهم السلام) و یک ختم به نیت پدر و مادر خود. و در ماههای دیگر حداقل یک ختم قرآن داشتند. تأثیر این قرائتها وانس با قرآن در قلم ایشان دیده میشود، چرا که نوشتههای ایشان بسیار روان ومحکم است والبته تاثیر آن در الغدیر بسیار مشهود میباشد؛ استشهادهایی که ایشان در الغدیر به آیات قرآن داشتهاند به گونهای بوده که انگار این آیه برای آن موضوع نازل شده است.
زیارات و توسلات
علامه امینی میفرمودند: اگر کسی با این زیارات و ادعیه مانوس بشود و متوجه باشد که چه میخواند و حقیقت و حکمتش را بداند، این فرد، شیعه بیسوادی نمیشود. ایشان میگفتند کسی که زیارت جامعه کبیره را بخواند و بداند که چه میگوید این فرد، شیعه ی بیسواد نیست، چرا که میفهمد دین یعنی چه. ایشان شدیداً به زیارت جامعه کبیره، زیارت امین الله وزیارت عاشورا معتقد ومقید بودند، و بسیاری از ادعیه را از حفظ داشتند. یک قسمت عظیمی از زندگی مرحوم علامه را ادعیه و توسلات و تمنای از اهلبیت(علیهم السلام) و خصوصاً زیارات پر کرده بود. ایشان هر شب به زیارت حرم امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) مشرف میشدند و آنقدر آداب را در زیارت رعایت میکردند که مردم میایستادند وبه ایشان مینگریستند که آداب را بیاموزند. ایشان با کمال خضوع وخشوع وبا حزن، بالای سر امام مینشستند و آنقدر اشک میریختند که بر روی محاسنشان جاری میشد و آنقدر غرق زیارت میشدند که اکثراً از یک ساعت هم میگذشت.
تبلیغ و سخنوری
علامه امینی در کنار کارهای تحقیقاتی و خدمات فرهنگی بزرگ، از تبلیغ و منبر که از مؤثّرترین شیوه های ترویج معارف اسلامی بود غافل نبودند. ایشان در زمان خود یکی از مبلغان وارسته به حساب می آمدند. در مجموعه سخنرانی هایشان جز رضایت خداوند وتبیین معارف اهل بیت(علیهم السلام) هدف دیگری نداشتند. در کنار مسافرت های علمی و تحقیقی که داشتند به هر شهر یا کشوری که وارد می شدند، بخشی از وقت خود را صرف ایراد سخنرانی های روشنگرانه علمی می کردند وبذر محبّت و مودّت اهل بیت(علیهم السلام) را در سرزمین دل های عاشقان می پاشیدند. نقل می کنند وقتی از ولایت اهل بیت(علیهم السلام) و مظلومیت امیرالمؤمنین(علیه السلام) سخن می راندند همیشه اشک از چشمانشان جاری می شد و مستمعان را بی اختیار به گریه وامیداشتند.
سفرهای تبلیغی - تحقیقی
از ویژگیهای بارز علامه امینی، سفرهای پربارش به شهرها وبلاد اسلامی است که با اهداف علمی، فرهنگی، اصلاحی زیر انجام میگرفت: تحقیق و پژوهش در کتابخانهها ویادداشت برداری واستنساخ از کتب شیعه وسنی (بویژه مآخذ خطی کهن) برای الغدیر و سایر آثار خویش، برخورد و ملاقات با استادان حوزه و دانشگاه، اصلاح و ارشاد مردم، تربیت اهل علم و تأثیر در آنان، ایراد سخنرانی برای توده مردم و نیز دانشگاهیان، القای بحث و ایجاد زمینههای فکری در مسائل مربوط به فلسفة حکومت در اسلام و ابلاغ پیام غدیر. شهرهایی که علامه با خصوصیات یادشده به آنها سفر کرده است، گذشته از شهرهای عراق، از قرار زیر است: حیدر آباد دکن، علیگره، بمبئی، لکهنو، کانپور، پتنه، رامپور، جلالی (در هند)، اصفهان، قم، مشهد، همدان، کرمانشاه، تبریز، بیروت، دمشق، مکه، مدینه، فوعه، کفریه، معره مصرین، نبل، حلب و...، که گزارشی از این سفرها انتشار یافته است.
به عنوان یکی از مهمترین وپربارترین سفرهای علامه امینی (از حیث تبلیغی)، باید از سفر مشهور وی به اصفهان یاد کرد که با منبرهای پرشور او در شرح فضائل و مقامات امیرمؤمنان علی(علیه السلام) و رد شبهات و تحریفات دشمنان آن حضرت در این زمینه، همراه بود. آیتالله حاج سید حسن فقیه امامی نقل میکند: ایشان یک ماه اصفهان ماندند ومنبر رفتند: ده شب در مسجد سید، ده جلسه در مسجد نو، و ده شب هم در مسجد جامع. آقایان علما به خاطر شدت علاقهشان به علامه امینی، همگی مساجدشان را تعطیل کردند و در مسجد جامع، نماز جماعتی به امامت علامه تشکیل شد که تا الان به یاد ندارم نماز جماعتی به آن شکوه در اصفهان برگزار شده باشد.
تألیفات
علامه امینی در حیات طیبة خویش به تألیف کتابهایی پرداخته و نظرات علمی و فکری خود را به نگارش درآوردهاند. در این مقوله جهت آشنایی آنان که نسبت به معارف دین و اهلبیت(علیهم السلام) عطش دارند و عاشقانه در پی کسب معرفت گام برمیدارند؛ آثار این بنده پاک خداوند و عاشق و پیرو اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) را معرفی نموده تا کویر تفتیده وجودشان از چشمه زلال معرفت سیراب گردد:
1- الغدیر:
کتابی۲۰ جلدی است که ۱۱ جلد آن به زبان عربی چاپ شدهاست موضوع عمده ی کتاب واقعه غدیر خم به روایت اهل تسنن است.
نویسنده در این کتاب به ۱۱۰ تن از صحابه و ۸۴ نفر از تابعین پیامبر(صلی الله علیه و آله) که حدیث غدیر را روایت کردهاند اشاره میکند. آنگاه ۳۶۰ تن از راویان حدیث غدیر از قرن دوم تا چهاردهم را بر میشمارد. در پایان هم اشعار شاعران مختلف را درباره این موضوع ذکر میکند.
نویسنده برای تدوین این کتاب به کتابخانههای کشورهای مختلف از جمله عراق، هندوستان، پاکستان، مغرب، مصر و کشورهای دیگر دنیا مسافرت کرد. نویسنده درباره کتاب چنین گفته:
من برای نوشتن الغدیر، ۱۰٬۰۰۰ کتاب را از بای بسم الله تا تای تمت خواندهام و به ۱۰۰٬۰۰۰ کتاب مراجعه مکرر داشتم.
2- تفسیر فاتحة الکتاب؛ این کتاب شامل دو فصل است: فصل اول: در تفسیر سوره. فصل دوم: در تحلیل سوره و بیان ظرایف آن و توضیح در توحید، قضاء و قدر و جبر و تفویض. این کتاب به زبان فارسی ترجمه شده است.
3- شهداء الفضیلة: این کتاب معرفی 130 نفر از علمای شهید شیعه از قرن چهارم هجری تا عصر حاضر است. این کتاب تحت عنوان "شهیدان راه حق و فضیلت" به فارسی ترجمه شده است.
4- تصحیح و تعلیق کامل الزیارات: این کتاب تألیف ابن قولویه قمی است و علامه امینی این کتاب را با نسخههای مختلف مقابله و تطبیق داده و نیز احادیث و اسناد آن کتاب را با کتابهای متأخر از جمله وسائل و مستدرک و کتب رجالی تطبیق داده است.
5- ادب الزائر لمن یممّ الحایر: کتاب مختصری است در ذکر مسائلی که زائر بقعه امام حسین(علیه السلام) باید رعایت بنماید که البته این آداب برگرفته از احادیث اهلبی(علیهم السلام) میباشد.
6- سیرتنا و سُنّتنا: این کتاب در پاسخگویی به سوالی مطرح شده از فردی در حلب لبنان از علامه امینی به نگارش در آمده است. سؤال کننده در خصوص عقیده غلوّ آمیز شیعیان در محبت اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و برگزاری مراسم عزای سیدالشهدا(علیه السلام) و اعتقاد به حرمت تربت سیدالشهدا(علیه السلام) و سجده بر آن، شبهاتی مطرح نموده که علامه امینی در ردّ این شبهات مطروحه و ردّ غلّو بودن این موارد، این کتاب را به نگارش درآوردند. مؤلف در این کتاب به بیست و چهار سوگواری که رسول مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) در خانه همسرانش، مسجد، و در جمع صحابه برای امام حسین(علیه السلام) برگزار کردهاند؛ استناد میکند. در این مجامع رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در حالی که امام حسین علیه السلام و تربت کربلا که در دست داشتند را به مردم نشان میدادند؛ میفرمودند: همانا که امت من این فرزند مرا خواهند کشت و این تربت کربلاست. سپس از دیدگان مبارک رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) اشک جاری میشد. در قسمتی دیگر از این کتاب، مرحوم علامه به موضوع سجده بر امور جایز پرداخته و استحباب سجده بر تربت حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) را نیز مطرح نموده است. این کتاب تحت عنوان "راه و روش ما، راه روش پیامبر ما" ترجمه شده است.
7- المقاصد العلیّه فی المطالب السنیّة: این کتاب، بحثها و تحلیلهای تفسیری مرحوم علامه امینی در خصوص آیات ذیل میباشد: « ربنا امتنا إثنتین و أحییتنا اثنتین...» (غافر/۱۱)؛ «و لله الاسماء الحسنی...» (اعراف/۱۸۰)؛ «و إذ أخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم...» (اعراف/۱۷۲)؛ «و کنتم أزواجا ثلاثه...» (واقعه/۷)
8- تعالیق فی اصول الفقه علی کتاب الرسائل للشیخ الانصاری. 9- تعالیق فی الفقه علی کتاب المکاسب للشیخ الانصاری. 10- ریاض الأنس. 11- اعلام الانام فی معرفة الملک العلام. 12- رساله در علم درایة. 13- رساله در نیت. 14- تصحیح وسائل الشیعة 15- ثمرات الأسفار.
وفات
تلاش بی وفقه ی علامه امینی در دوران زندگیش باعث ضعف جسمانی و بیماری در دو سال آخر عمر ایشان شد. وسرانجام پس از خستگیها و تحمل رنجهای فراوان در راه اعتلای دین اسلام و مذهب تشیع و تحصیل و تدریس معارف اهلبیت(علیهم السلام) در ظهر روز جمعه 12 تیر ماه 1349هـ.ش (28 ربیع الثانی 1390هـ.ق) پس از 68 سال تلاش و کوشش، به دیدار یار شتافت تا از دست صاحب غدیر و از چشمه زلال کوثر بیاشامد و غبار خستگی را از تن بزداید. بامداد روز شنبه 13 تیر ماه، پیکر مطهر علامه پس از تشییع باشکوه در تهران به عراق انتقال داده شد و در شهرهای بغداد، کاظمین، کربلا و نجف نیز با شکوه فراوانی تشییع شد و پس از طواف دادن پیکر بر گرد آستان مقدس علوی، به وصیت خودشان، در حجرهای از کتابخانه امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) ـ که خود بنیانگذار آن بود ـ به خاک سپرده شد. پس از مراسم خاکسپاری، مردم تا مدتها در شهرهای بزرگ ایران، عراق ودیگر کشورهای اسلامی، مجلس ترحیم برگزار و از مقام علمی و معنوی آن بزرگمرد عرصه علم و تقوا تجلیل کردند.
او رفت اما الغدیر وی چراغ خانه دلهای با صفا و مشعل هدایت امت تا طلوع خورشید ولایت شد.