نشریه‌ی الکترونیکی مؤسسه علمی فرهنگی امام هادی

  • ۰
  • ۰


تجدید عهدی با غدیر خم از زبان پیشوای دهم

یکی از بهترین زمینه ها برای بیان معارف اعتقادی اهل بیت علیهم السلام بهره گیری از بستر زیارات رسیده از آن برگزیدگان الهی است.

مبلغ با گشودن باب یک زیارت و بیرون کشیدن مروارید های معنایی و معرفتی نهفته در هر فراز آن، ضمن آن که مخاطب خود را بهره مند از پرتو نور کلام عترت روشنی می بخشد، قدم به قدم او را با حقایق اعتقادی آشنا و مأنوس می سازد و اصالت و ریشه داری اعتقادات امروزین شیعه را در میراث حدیث امامیه برای او آشکار می کند.

در واقع با این وسیله تبلیغ بر اساس یک متن  قابل مراجعه و مطالعه سامان یافته و استفاده مخاطب را عمیق تر و پایدار تر می سازد.

یکی از این زیارات ناب، زیارت غدیریه ی امام هادی علیه السلام است.

در سالی که معتصم، خلیفه ی عاصی عباسی دهمین حجت حق، امام ابوالحسن علی بن محمد هادی علیهما السلام را به جبر و تهدید از مدینه پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم به سامرا فرا خواند، آن امام بزرگوار در روز عید غدیر خم  و در نجف اشرف؛ جد بزرگوار خود امیرالمؤمنین را به این کلمات نورانی زیارت کردند.

حلقه ی اتصال این زیارت شریف به معصوم؛ دو تن از نُواب خاصّ امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف یعنی جناب عثمان بن سعید عَمروی و حسین بن روح نوبختی رضوان الله تعالی علیهما می­باشند. این زیارت شریف را شیخ مفید در کتاب مزار خود ذکر کرده است. شیخ جلیل محمد بن المشهدی در مزار کبیر و مؤلف «مزار قدیم» که هر دو از بزرگان علمای شیعه در قرن ششم بوده اند نیز در کتب خود این زیارت را به روایت شیخ مفید آورده اند. سید عبدالکریم بن طاووس در کتاب «فرحة الغری» سند این زیارت را چنین ذکر کرده است:

«واخبرنی والدی و عمی رضی الله عنهما عن محمد بن نما عن محمد بن جعفر عن شاذان بن جبرئیل القمی عن الفقیه العماد محمد بن القاسم (ابی القاسم) الطبری عن ابی علی عن والده محمد بن الحسن الطوسی عن الشیخ المفید محمد بن محمد بن النعمان عن ابی القاسم جعفر بن قولویه عن محمد بن یعقوب الکلینی عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابی القاسم بن روح و عثمان بن سعید العمری عن ابی محمد الحسن بن علی العسکری عن ابیه صلوات الله علیهما ...».

شهید اول نیز در کتاب مزار خود، علامة مجلسی در بحار ج 100، ص 359 و محدث قمی در مفاتیح الجنان باب 3 فصل 3، فصل زیارات مخصوص امیرالمؤمنین علیه السلام این زیارت را نقل کرده اند. به تعبیر محدث قمی قدس سره در کتاب هدیة الزائرین در تمام زیارات ماثوره زیارتی به این درجه از صحت و اعتبار و قوت سند پیدا نمی شود. (هدیة الزائرین، ص 174).

اکنون فرازهایی از این زیارت را با هم مرور می کنیم. فرازهایی که می توان با اشاره به آنها در تبلیغ به ارتقاء معرفتی مخاطبین کمک کرد.

1.      اطاعت و ولایت تو را خدا واجب کرد.

السلام علیک یا مولای و مولی المؤمنین.

السلام علیک یا دین الله القویم و صراطه المستقیم.

أشهد أنک أخو رسول الله صلی الله علیه و آله... و أنه قد بلغ عن الله ما أنزله فیک، فصدع بأمره و أوجب علی أمته فرض طاعتک و ولایتک و عقد علیهم البیعة لک و جعلک أولی بالمؤمنین من أنفسهم کما جعله الله کذلک. ثم أشهد الله تعالی علیهم فقال: ألست قد بلغت؟ فقالوا: اللهم بلی. فقال: اللهم اشهد و کفی بک شهیدا و حاکما بین العباد. فلعن الله جاحد ولایتک بعد الإقرار و ناکث عهدک بعد المیثاق.

سلام بر تو ای صاحب اختیار من و صاحب اختیار مؤمنین.

سلام بر تو ای دین محکم خداوند و راه مستقیم او.

شهادت می ‏دهم که تو برادر پیامبر صلی الله علیه و آله هستی... و آن حضرت از طرف خداوند آن چه درباره ی تو نازل کرده بود رسانید و دستور خدا را به اجرا در آورد و وجوب اطاعت تو و ولایتت را بر مردم واجب کرد، و برای تو از آنان بیعت گرفت و تو را نسبت به مؤمنین صاحب اختیارتر از خودشان قرار داد همانطور که خداوند به آن حضرت چنین مقامی داده بود. سپس خدای تعالی را بر آنان شاهد گرفت و فرمود: آیا من به شما رساندم؟ گفتند: آری بخدا قسم.

عرض کرد: خدایا شاهد باش و تو به عنوان شاهد و حاکم بین بندگان کفایت می ‏کنی.

خداوند منکر ولایت تو را بعد از اقرار و شکننده ی عهد تو را بعد از پیمان لعنت کند.

2.      قرآن به ولایت تو گویاست

أشهد أنک أمیر المؤمنین الحق الذی نطق بولایتک التنزیل و أخذ لک العهد علی الامة بذلک الرسول.

أشهد یا أمیر المؤمنین أن الشاک فیک ما آمن بالرسول الأمین و أن العادل بک غیرک عاند عن الدین القویم الذی ارتضاه لنا رب العالمین و أکمله بولایتک یوم الغدیر.

ضل و الله و أضل من اتبع سواک و عَنَد عن الحق من عاداک.

شهادت می‏دهم تو امیر المؤمنین بر حقی هستی که قرآن به ولایت تو گویاست و پیامبر صلی الله علیه و آله بر سر آن از امت عهد و پیمان گرفته است.

یا امیر المؤمنین، شهادت می‏دهم که شک کننده ی درباره ی تو به پیامبر امین صلی الله علیه و آله ایمان نیاورده است، و کسی که تو را با غیر تو مساوی قرار دهد از دین محکمی که رب العالمین برای ما پسندیده و با ولایت تو در روز غدیر آن را کامل کرده، ضدیت و دشمنی کرده است.

به خدا قسم کسی که تابع غیر تو شد گمراه شده و هر کس با تو دشمنی کند با حق عناد ورزیده است.

3.      به خاطر ترس، حق خود را رها نکردی

أشهد أنک ما اتقیت ضارعا و لا أمسکت عن حقک جازعا و لا أحجمت عن مجاهدة غاصبیک ناکلا و لا أظهرت الرضا بخلاف ما یرضی الله مداهنا و لا وهنت لما أصابک فی سبیل الله و لا ضعفت و لا استکنت عن طلب حقک مراقبا.

معاذ الله أن تکون کذلک، بل إذ ظُلمت احتسبت ربک و فوضت إلیه أمرک و ذکرتهم فما ادکروا و وعظتهم فما اتعظوا و خوفتهم فما تخوفوا.

شهادت می‏دهم که تو از روی ذلت تقیه نکردی، و به خاطر ترس از حق خود امساک نکردی، و به عنوان عقب نشینی، از جهاد با غاصبین حقت خودداری نکردی، و به عنوان سازشکاری مطلبی بر خلاف رضای خدا اظهار نکردی، و در مقابل آنچه در راه خدا به تو رسید سستی نکردی و ضعف نشان ندادی و به عنوان انتظار از طلب حق خود ناتوانی نشان ندادی.

معاذ الله که تو چنین باشی! بلکه وقتی مظلوم شدی برای خدا صبر کردی و کار خود را به او سپردی، و ظالمان را متذکر شدی ولی نخواستند بیاد بیاورند، و آنان را موعظه کردی ولی در آنان اثر نکرد، و آنان را از خدا ترسانیدی ولی نترسیدند!

4.      خدا لعنت کند آنان که حرمتت شکستند

لعن الله مستحلی الحرمة منک و ذائدی الحق عنک، و أشهد أنهم الأخسرون الذین تلفح وجوههم النار و هم فیها کالحون.

لعن الله من ساواک بمن ناواک.

لعن الله من عدل بک من فرض الله علیه ولایتک.

خدا لعنت کند آنانکه حرمت تو را شکستند و حقت را از تو دور کردند.شهادت می ‏دهم که آنان از همه زیان‏کارترند،آنان که حرارت آتش به صورت هایشان می‏خورد و در آن با روی گرفته و عبوس هستند.

خدا لعنت کند کسی که تو را با آن که در مقابل تو ایستاد مساوی بداند.

خدا لعنت کند کسی که تو را با آن که خداوند ولایتت را بر او واجب کرده مساوی بداند .

5.      جز عده ی کمی ایمان نیاوردند

إن الله تعالی استجاب لنبیه صلی الله علیه و آله فیک دعوته، ثم أمره بإظهار ما أولاک لأمته إعلاء لشأنک و إعلانا لبرهانک و دحضا للأباطیل و قطعا للمعاذیر.

فلما أشفق من فتنة الفاسقین و اتقی فیک المنافقین أوحی إلیه رب العالمین: یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک و إن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس. فوضع علی نفسه أوزار المسیر و نهض فی رمضاء الهجیر فخطب و أسمع و نادی فأبلغ، ثم سألهم أجمع فقال : هل بلغت؟ فقالوا: اللهم بلی. فقال: اللهم اشهد. ثم قال: ألست أولی بالمؤمنین من أنفسهم؟ فقالوا : بلی. فأخذ بیدک و قال: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله». فما آمن بما أنزل الله فیک علی نبیه إلا قلیل و لا زاد أکثرهم غیر تخسیر.

خداوند تعالی دعای پیامبرش صلی الله علیه و آله را درباره ی تو مستجاب کرد، و به او دستور داد تا ولایت تو را بر امت اظهار کند تا مقام تو را بلند مرتبه و دلیل تو را اعلام کرده باشد و سخنان باطل را کوبیده و عذرهای بیجا را ریشه کن کرده باشد.

آنگاه که از فتنه ی فاسقان احساس خطر کرد و از منافقین درباره ی تو ترسید، پروردگار جهان به او چنین وحی کرد: «ای پیامبر،برسان آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر نرسانی رسالت او را نرسانده‏ای، و خداوند تو را از شر مردم حفظ می‏کند».

پیامبر صلی الله علیه و آله سختی سفر را متحمل شد و در شدت حرارت ظهر بپا خاست و خطبه ‏ای ایراد کرد و شنوانید و ندا کرد و رسانید. سپس از همه آنها پرسید: آیا رسانیدم؟ گفتند: آری بخدا قسم.

عرض کرد: خدایا شاهد باش. سپس پرسید: آیا من نسبت به مؤمنین از خودشان صاحب اختیارتر نبوده ‏ام؟ گفتند : آری. پس دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: «هر کس من صاحب اختیار او بوده ‏ام این علی صاحب اختیار اوست. خدایا دوست بدار هر کس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد، و یاری کن هر کس او را یاری کند و خوار کن هر کس او را خوار کند». ولی به آنچه خداوند درباره ی تو بر پیامبرش نازل کرد جز عده ی کمی ایمان نیاوردند و اکثرشان جز زیان‏کاری برای خود زیاد نکردند.

6.      معتقدیم که این حقی از جانب خداست

اللهم إنا نعلم أن هذا هو الحق من عندک، فالعن من عارضه و استکبر و کذب به و کفر و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون.

خدایا، ما می ‏دانیم که این حقی از جانب توست. پس لعنت کن هر کس با آن معارضه کند و در مقابل آن سر تعظیم فرود نیاورد و آن را تکذیب کند و کافر شود. و به زودی آنان که ظلم کردند خواهند دانست که به چه عاقبتی باز خواهند گشت.

 لعنة الله و لعنة ملائکته و رسله أجمعین علی من سلَّ سیفه علیک و سللت سیفک علیه یا أمیر المؤمنین من المشرکین و المنافقین إلی یوم الدین، و علی من رضی بما ساءک و لم یکرهه و أغمض عینه و لم ینکر أو أعان علیک بید أو لسان أو قعد عن نصرک أو خذل عن الجهاد معک أو غمط فضلک و جحد حقک أو عدل بک من جعلک الله أولی به من نفسه.

یا امیر المؤمنین، لعنت خدا و لعنت همه ملائکه و انبیائش بر کسی که تو بر او شمشیر کشیدی و کسی که بر تو شمشیر کشید از مشرکین و منافقین تا روز قیامت. و بر کسی که به آن چه تو را ناراحت می‏ کند راضی باشد و او را ناراحت نکند، و بر کسی که چشم خود را بسته و انکار نمی‏ کند، و بر کسی که علیه تو با دست یا زبان کمک کرده یا از یاری تو خودداری کرده یا از جهادِ همراه تو دیگران را منع کرده یا فضیلت تو را کوچک شمرده و حق تو را انکار نموده یا کسی را که خداوند تو را صاحب اختیار بر او قرار داده با تو برابر دانسته است.

7.      مسئله ی عجیب بعد از انکار حق تو

و الأمر الأعجب و الخطب الأفزع بعد جحدک حقک غصب الصدیقة الطاهرة الزهراء سیدة النساء فدکا و رد شهادتک و شهادة السیدین سلالتک و عترة المصطفی صلی الله علیکم، و قد أعلی الله تعالی علی الأمة درجتکم و رفع منزلتکم و أبان فضلکم و شرفکم علی العالمین.

مسئله عجیب و مصیبت سوزناک بعد از انکار حق تو، غصب فدک از صدیقه ی طاهره سیدة النساء حضرت زهرا علیها السلام و رد شهادت تو و دو آقا از نسل و عترت تو امام حسن و امام حسین علیهما السلام است که صلوات خدا بر شما باد، و این در حالی بود که خداوند تعالی درجه  ی شما را بر امت بالا برده و منزلت شما را بلند قرار داده و فضل شما را روشن کرده و شما را بر عالمیان شرافت داده است.

8.      چه کوردل است کسی که به تو ظلم کرده

ما أعمه من ظلمک عن الحق.

فأشبهت محنتک بهما محن الأنبیاء عند الوحدة و عدم الأنصار.

ما یحیط المادح وصفک و لا یحبط الطاعن فضلک.

تخمد لهب الحروب ببنانک و تهتک ستور الشبه ببیانک و تکشف لبس الباطل عن صریح الحق.

چه قدر کور است از دیدن حق کسی که به تو ظلم کرده است.

محنت تو به آن دو ( غاصب حقت)، به گرفتاری های انبیاء علیهم السلام هنگام تنهایی و کمک نداشتن شباهت پیدا کرد. مدح کننده ی تو به اوصافت احاطه پیدا نمی‏ کند، و طعن زننده ی بر تو فضیلتت را پائین نمی ‏آورد.

آتش جنگ ها را با انگشتانت خاموش می‏ کردی، و پرده‏ های شبهه را با بیانت پاره می‏ نمودی، و پوشش باطل را با حق صریح منکشف می‏ کردی.

9.      فراز دیگری از زیارت غدیر: خدایا منکرین حق ولیت را لعنت کن

اللهم العن قتلة أنبیائک و أوصیاء أنبیائک بجمیع لعناتک و أصلهم حر نارک و العن من غصب ولیک حقه و أنکر عهده و جحده بعد الیقین و الإقرار بالولایة له یوم أکملت له الدین.

اللهم العن قتلة أمیر المؤمنین و من ظلمه و أشیاعهم و أنصارهم.

اللهم العن ظالمی الحسین و قاتلیه و المتابعین عدوه و ناصریه و الراضین بقتله و خاذلیه لعنا وبیلا.

خدایا، قاتلین انبیاء و جانشینان انبیائت را با همه لعنت هایت لعنت کن، و گرمی آتش را به آنان بچشان و لعنت کن کسانی را که حق ولیت را غصب کردند و پیمان او را انکار نمودند و بعد از یقین و اقرار به ولایت او در روزی که دین را برایش کامل کردی، آن را انکار کردند .

خدایا قاتلین امیرالمؤمنین و کسانی که به او ظلم کردند و پیروان و یارانشان را لعنت فرما.

خدایا، ظالمین حسین علیه السلام و قاتلین او و تابعین دشمن او و یاری کننده ی دشمنش را و راضیان به قتل او و خوارکنندگان او را لعنتی فرما که عاقبتی بد دنبال آن باشد.

10.  خدایا اولین ظالم به آل محمد را لعنت فرما

اللهم العن أول ظالم ظلم آل محمد و مانعیهم حقوقهم.

اللهم خص أول ظالم و غاصب لآل محمد باللعن و کل مستنّ بما سَنَّ إلی یوم القیامة.

اللهم صل علی محمد خاتم النبیین و علی علی سید الوصیین و آله الطاهرین و اجعلنا بهم متمسکین و بولایتهم من الفائزین الآمنین الذین لا خوف علیهم و لا هم یحزنون.

خدایا اولین ظالمی که به آل محمد ظلم کرد و مانعین حقوق ایشان را لعنت فرما.

خدایا اولین ظالم و غاصب حق آل محمد و هر کس که بدعت های او را تا روز قیامت عمل می‏ کند لعنت مخصوص فرما.

خدایا، بر محمد خاتم پیامبران و بر علی آقای اوصیاء و آل طاهرینش صلوات فرست،و ما را متمسک به آنان قرار داده و با ولایتشان ما را از رستگاران و از صاحبان امان که بر آنان ترسی نیست و محزون نمی ‏شوند قرار ده.