نشریه‌ی الکترونیکی مؤسسه علمی فرهنگی امام هادی

  • ۰
  • ۰

حجة الاسلام و المسلمین محمد خادمی؛ 

کارشناس ارشد امامت

امیرالمؤمنین (علیه السلام) نفس پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله)

هر یک از انسان ها به جهت بهره مندی از نور عقل در نهان خویش مکلّف و موظّف به انجام وظائفی هستند. مهم ترین وظیفه که سائر وظائف وابسته به آن است، شناخت حقّ وحقیقت و همچنین مقوله مقابل آن یعنی شناخت باطل می­ باشد.

روند تقابل حقّ واهل آن در برابر باطل و اهلش، سیره مسلّم تاریخ بشریّت بوده و هست. مهم آن است که انسان تمام تلاش خود را به کار گیرد تا حق را بشناسد . امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند : «إِنَّ دِینَ اللَّهِ لَا یُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآیَةِ الْحَقِ‏  فَاعْرِفِ الْحَقَ‏ تَعْرِفْ‏ أَهْلَه‏»[1] شناخت دین مترتب برشناخت حقّ است که اگر حقّ رابشناسیم آن گاه اهلش را هم می توان شناخت .

یکی از نقاط تقابل­ حقّ و باطل به زمان بعد از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) برمی­ گردد، اتفاقاتی که مسلمانان را به دو گروه تقسیم نمود.

نکته ی مهم آن است که آن حضرت مسیر امت خویش را به علم الهی پیش بینی کردند و فرمودند که امت پس از من به 73 گروه تقسیم می ­شوند و تنها یک گروه اهل نجات و مابقی در آتش جهنم می ­باشند[2] و از آن جایی که شخص پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) ملاک ­ها و معیارهای حقّ را از همان ابتدای بعثت خویش برای مردم معین نموده است دیگر برای همه اتمام حجت شده که بایستی با شناخت این ملاک ­ها حقّ و در نتیجه اهل آن را دریابند و خود را تابع آن قرار دهند که نجات و پیروزی، تنها در گرو حرکت در همین مسیر است.

یکی از ملاک هایی که پیروان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) آن را به عنوان شاخصه­ ای در شناخت حقّ می­ دانند یافتن فرد افضل پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است.

در حقیقت این تفکر، به قاعده ­ای در علم کلام تحت عنوان برهان افضلیت برمی­ گردد که با وجود شخص افضل، عقل قبیح می ­داند که شخص مفضول بر او تقدّم یابد.[3] امامت و رهبری بر امت هم از همین قبیل است که بایستی فرد افضل در رأس امور قرار گیرد و اگر مردم با وجود فرد افضل به دنبال مفضول رفتند برخلاف حکم عقل عمل نموده و خسارت دیده اند.

حال که این قاعده عقلی را دانستیم باید مصداق آن را نیز بررسی نمائیم که افضل چه کسی است؟

شیعه که خود را پیروان اهل بیت (علیهم السلام) می ­داند افضل پس از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) امیرالمؤمنین (علیه السلام) و سپس اولاد طاهرین آن حضرت را افضل از همه کس می داند و بر این مدعا ادله فراوانی اقامه می ­نماید.

یکی از این ادله، آی ی شریفة مباهله است، خداوند متعال می فرماید : «فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبین»‏[4]

در این آیه ی شریفه، امیرالمؤمنین (علیه السلام) به حکم خدای متعال، به عنوان نفس و جان پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) معرفی شده است و بر این مطلب ادله ­ای از روایات شیعه و هم اهل تسنن وجود دارد[5]و از آن جا که وجود مبارک پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) افضل مخلوقات عالم هستی می­ باشند، بنابراین امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم همین حکم را دارا است. پس هیچ شکی باقی نمی­ ماند که خلافت الهی بلا فصل پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) به دستور خداوند متعال و به حکم عقل از آنِ امیرالمؤمنین (علیه السلام) می ­باشد.




[1] . مفید، محمد بن محمد، الامالی، 5.

[2] . خزاز رازی، کفایة الاثر فی النص علی الأئمة الاثنی عشر، 155.

[3] . علامه حلی، حسن بن یوسف؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، 495.

[4] . آل عمران/61. ترجمه: پس هر که با تو درباره او [عیسى‏] پس از آنکه بر تو [به واسطه وحى، نسبت به احوال وى‏] علم و آگاهى آمد، مجادله و ستیز کند، بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را، و ما زنانمان را و شما زنانتان را، و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت کنیم؛ سپس یکدیگر را نفرین نماییم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم .

[5] . کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏8، ص: 317؛ صحیح مسلم، باب فضائل علی بن ابی طالب علیهماالسلام، ح32 ؛ سنن ترمذی، ح3724.